امیر مهدیامیر مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

هدیه آسمانی ما

ماهی که گذشت

1391/2/30 10:57
نویسنده : مامان نخودی
657 بازدید
اشتراک گذاری

ماه7 ام تولد امیر مهدی جون هم با همه شیرین کاری های جدید پسرم تموم شد و پسر دسته گل ما وارد ماه 8 ام زندگیش شد

امیدوارم که هر روز زندگیت شیرین تر از روز قبل باشه عزیزکم

تو ماه گذشته مامان بالاخره رفت سر کار اونم کار جدید البته خوبی اینکار اینه که 3 روز در هفته است و بیشتر روزها پیش دسته گلم میمونم و تصمیمم رو گرفته بودم که اگر با این کار نتونستم کنار بیام کلا بمونم پیش پسرم ولی خدا رو شکر اوضاع بهتر شده و امیر مهدی هم تو اون سه روز خیلی بهش حوش میگذره آخه میره خونه مامان جونش و پیش مامان جونش هست، مامان حونش هم که بی نهایت عاشقشه و خلاصه همه کارهاش اونجا رو نظم و ترتیبه و یه کم هم تپل تر شده نیشخند

مامان جون من و امیر مهدی همینجا دستت رو میبوسیم و برای همه محبت هات ازت ممنونیم

خوب حالا یه کم از شیرین کاری های پسری بگیم

اینم خونه مامان جون وقتی دختر خاله جون (خانم دکتر)اومدن خونمون برای تسلیت گفتن به بابا جونی

حالا چجوری شست پامو بخورم؟ یکی این پاپوش مزاحم رو در بیارههههههههههههههههه

اینجوری ژست بگیرم خوبه مامان! زود باش میخوام بقیه کارتونم رو ببینم!!!!

خسته شدم بس که زبونم رو نشون دادم چقد میپرسین زبونت کو؟!!!!!

بدون شرح!

 اینم بالکن سرسبز خونمون(توضیح: این گله که پشت سرمه رو بابا سجاد تو روز زن با چند تا چیز دیگه به مامانم هدیه داده)

بدون شرح!

بابا حون این سبزی هایی که کاشتی کی حاضر میشه بخورییییییییییییم؟

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

الناز(مامان بنیا
30 اردیبهشت 91 12:20
الهی قربونت برم خاله که جقدر چشمات نازه قربونت برم من
مریم مامان پندار
30 اردیبهشت 91 15:28
عزیز دلم ماشالله بزرگ شدی خاله ورودت به هشتمین ماه تولدت مبارک آدرس بده پندار میخواد بیاد خونتوننوشابه بخوره
پونه
3 خرداد 91 13:13
عزيزم دلم هم خودتو خواست هم اين پسر شيطونو چقد قيافش بزرگ شده
مهسا
28 خرداد 91 15:53
ازیزم... ای حان، عینه مخمدرضاست
ماشا ا...


مرسی خاله تابستون شد بازم نیومدی خونمون