تو همه هستی من هستی من تو همه زندگی من هستی
قند عسلم روزهایی که سر کارم دلم برات بی نهایت تنگ میشه برای اون شیرین زبونی های عسلت که آدم دلش میخواد بخورتت
برای وقتایی که به من میگی مامان جون جون جون جون وقتایی که یهو داد میزنی سماااااااااااااااااااننننننننننههههههههههه
برای وقتایی که یهو میایی و بی مهابا شروع میکنی به بوس کردن مامان الهی مامان فدای اون قلب مهربونت بشه
چند روز پیش دایی بغلت کرده بود و هی داشت بوست میکرد داد زدی به دایی جون جون اذیت نکنننننننننننننننن
اگه بخوام شیرین کاری هاتو بگم هر روز باید بیام و 10 صفحه ای بنویسم ولی فقط انقدر میگم که انقدر شیرین شدی که دلم میخواد همه لحظه هام محکم تو رو تو آغوشم بگیرم و بووووت کنم دلم میخواد با همه ذرات وجودم داد بزنم پسرکم عاشقتمممممممممممممم
هفته پیش ما و مامان جون اینا همگی رفته بودیم ارومیه و حسابی به مامان جون اینا زحمت دادیم
یه روز رفتیم باغ پسرخاله باباجون و اونجا حسابی به هممون خوش گذشت و کلی اسب سواری کردیم یه هاپوی با مزه هم اونجا بود
در حال اسب سواری با دایی جون البته آتا جون هم اون پشت وایسادن که یه وقت نیافتی
اینم شاهکار جدید (سر شیشه های جدید تو 3 حرکت این شکلی میشن)بعد باید بیافتیم تو داروخونه ها با توجه به تحریم دنبال سرشیشه