امیر مهدیامیر مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

هدیه آسمانی ما

اولین مسافرت سه تایی

از زبان امیر مهدی خان :تو هفته پیش ما اولین مسافرت سه تایی مون رو باهم رفتیم خونه آنا جون و آتا جون و 10 روز هم موندیم، حسابی بهمون خوش گذشت روز اول که رسیدیم عمه جون واسمون یه کیک تولد سه ماهگی خوشگل و خوشمزه درست کرده بود که کلی باهاش کیف کردیم بعد هم تو گهواره بابام که مال وقتی که نی نی بود کلی تاب بازی کردیم تازه همه فامیل هم اومدن و من حسابی مهم شده بودم کلی هم باآتا جونی و آنا جونی بازی کردم و کارای جدید هم یاد گرفتم راستی اونجا یه اتاق هم بود که خوابیدن توش خیلی کیف میداد آخه هواش خیلی خوب بود البته ببخشید که پشتم به شماست فقط تو این مسافرت من یه لباس خوشمل داشتم که وقتی برگشتیم آقا دزد ناقلا از تو ماشینمون دزدید...
14 فروردين 1391

عید نوروز

عید نوروز هم از راه رسید و سال 1390 با همه شیرینی هاش تموم شد سالی که خدا یکی از پاک ترین و شیرین ترین فرشته هاش رو به ما سپرد تا زندگیمون با حضورش رنگ خدایی بگیره از خدای خوبم برای همه نعمت های خوبش و برای نعمت خوب خوشبختی سپاسگزارم اینم عکس امیر مهدی شیرین ما در 5 ماه و دوروزگی و در روز عید 1391 اولین بهار زندگی پسرم پسر عزیزم الهی زندگیت همیشه بهاری باشه عاشقونه دوستت دارم ...
14 فروردين 1391

اولین مامان گفتن پسر گلم

امیر مهدی عشق مامان جمعه 11 فروردین برای اولین بار گفت "ما" قصه از این قرار بود که پسر گل ما داشت داد و بیداد میکرد که مامانش نگاش کنه مامانش هم داشت لباسهای پسری رو که شسته بود روی شوفاژ پهن میکرد که پسری با صدای بلند گفت "ما" مامانشم غرق بوسش کرد و کلا بی خیال لباسها شد بابا هم که این صحنه رو دیده بود کلی قربون صدقه پسری رفت
14 فروردين 1391

عکس های جدید و آقای دکتر

سلام پسر قشنگم شیرینترینم دیشب من و تو و بابایی رفتیم یکم گردش وقتی برگشتیم خونه بردیمت حموم و وقتی از حموم برگشتیم احساس کردیم که گوشت یه کوچولو بوی نامطبوعی میده صبح هم مامان دوباره دید اون بو هنوز هست و حسابی نگران شد واسه همین بابا به چند تا دکتر و بیمارستان زنگ زد و گفتند که اگه علایم دیگه عفونت گوش مثل تب یا بیقراری نداره مشکلی وجود نداره فعلا ما یه کم نگرانیمون کم شده و منتظریم تا آقای دکتر اخوی راد بره مطب و ما بهش زنگ بزنیم و ببریمت پیشش راستی امروز داشتم دنبال بیمارستانی که دکترت توش هسن میگشتم که به این لینک برخورد کردم http://www.allameh.ir/html/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=521&page=1 و با این...
22 اسفند 1390

مهمونی نی نی های نی نی سایت

از زبان امیر مهدی دوشنبه 8 اسفند من و مامان با هم رفتیم خونه خاله صفورا و آوا جون ، این اولین بار بود که من و مامان تنهایی با هم یه مسیر تقریبا طولانی رو ماشین سواری میکردیم من تو ترافیک هی مراتب اعتراضم رو به مامانم اعلام میکردم مامانم هم هی با یه دست کریر منو تکون میداد وقتی هم که رسیدیم هنوز هیچ کدوم خاله های دیگه نرسیده بودن و من با آوا کلی بازی کردم و هی به هم دیگه خندیدیم و تا میخواستیم یه کم بازی کنیم بقیه خاله ها هم با نی نی هاشون اومدن و حسابی جمعمون جمع شد و ارکست سمفونی مون کامل شد البته هانا جون هم تک خوان اپرا بوود اینم عکسامون: هی به مامانم گفتم منو بزار پیشه پسرا هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...
12 اسفند 1390

لذت بخش ترین احساس دنیا

خدای خوبم ازت ممنونم که بهم اجازه دادی شیرین ترین احساس دنیا رو بچشم و به لطف تو و یمن حضور هدیه آسمانی ات من مادر نامیده شوم. در آغوش کشیدن امیر مهدی شیرین ترین احساسیه که در تمام زندگیم تجربه کردم وقتی داره شیر میخوره تماشاش میکنم و دلم میخواد این لحظه ها هیچ وقت تموم نشه وقتی بوش میکنم بوی شیرش از خوشبو ترین عطر های دنیا هم خوشبو تره خدایا به خاطر همه احساساتی که قابل توصیف نیست ازت ممنونم  
3 اسفند 1390

وسایل و اسباب بازی های مورد علاقه امیر مهدی

خوب بازم سلام امیر مهدی جون ما الان دیگه نزدیک 4 ماهگیه و کلی کارهای جدید میکنه کلی باهامون حرف میزنه و درد و دل میکنه همه اطرافیان نزدیک رو خیلی خوب میشناسه و عکس والعمل نشون میده و اگه کسی به نظرش یه کم غریبه بیاد یه خورده باهاش غریبی میکنه کمرش و کلی بلند میکنه و یه کم مونده به غلط زدن برسه وقتی هم که دمر میخوابه میتونه گردنش رو بالا نگه داره راستی یه سری از وسایل و اسباب بازی ها رو هم بیشتر از بقیه دوست داره حالا به ترتیب اولویت عکس وسایل مورد علاقه رو میزاریم: 1-رتبه اول اختصاص داره به خانم کلید پریز (به افتخارشون) 2-رتبه دوم مال آقا گوزنه است که صدای زنگوله های روی گوشش خیلی قشنگه 3- رتبه سوم هم مال خانوم موشه ا...
20 بهمن 1390